بارها شنیده ایم که دانش آموز یا دانشجویی می گوید :
(( دیگرحال و حوصله خواندن این کتاب را ندارم ))یا ((آنقدرازاین کتاب خسته شده ام که قابل گفتن نیست))ویا ((هرچقدرمیخوانم مثل اینکه کمتر یاد می گیریم))ویا ((ده بار خواندم و تکرار کردم ولی بازهم یاد نگرفتم))به راستی مشکل چیست ؟ آیا برای یادگیری درس واقعا” باید ۱۰ بار کتاب را خواند ؟ آیا باید دروس خود را پشت سرهم مرور کرد؟وآیا بایددهها بار درس راتکرار کردتا یادگرفت ؟ مطمئنا” اگر چنین باشد ، مطالعه کاری سخت و طاقت فرسا است . اما واقعیت چیزی دیگر است . واقعیت آن است که این گروه از فراگیران ، روش صحیح مطالعه را نمی دانند و متاسفانه در مدرسه و دانشگاه هم چیزی راجع به چگونه درس خواندن نمی آموزند . یادگیری و مطالعه ، رابطه ای تنگاتنگ و مستقیم با یکدیگر دارند، تا جایی که می توان این دو را لازم و ملزوم یکدیگر دانست. برای اینکه میزان یادگیری افزایش یابد باید قبل از هرچیز مطالعه ای فعال و پویا داشت .
شیوه صحیح مطالعه ،چهار مزیت عمده زیر را به دنبال دارد:
۱- زمان مطالعه را کاهش میدهد.
۲- میزان یادگیری را افزایش میدهد .
۳-مدت نگهداری مطالب در حافظه را طولانی تر می کند.
۴- بخاطر سپاری اطلاعات را آسانتر می سازد.
برای داشتن مطالعه ای فعال وپویانوشتن نکات مهم درحین خواندن ضروری است تابرای مرورمطالب،دوباره کتاب رانخوانده ودر زمانی کوتاه از روی یادداشتهای خود مطالب را مرور کرد .
یادداشت برداری ، بخشی مهم و حساس از مطالعه است که باید به آن توجهی خاص داشت . چون موفقیت شما را تا حدودی زیاد تضمین خواهد کرد و مدت زمان لازم برای یادگیری را کاهش خواهد داد. خواندن بدون یادداشت برداری یک علت مهم فراموشی است.
شش روش مطالعه :
خواندن بدون نوشتن ،خط کشیدن زیرنکات مهم، حاشیه نویسی وخلاصه نویسی، کلید برداری خلاقیت و طرح شبکه ای مغز
۱-خواندن بدون نوشتن: روش نادرست مطالعه است . مطالعه فرآیندی فعال و پویا است وبرای نیل به این هدف باید از تمام حواس خود برای درک صحیح مطالب استفاده کرد. باید با چشمان خود مطالب را خواند، باید در زمان مورد نیاز مطالب را بلند بلند ادا کرد و نکات مهم را یادداشت کرد تا هم با مطالب مورد مطالعه درگیر شده و حضوری فعال و همه جانبه در یادگیری داشت و هم در هنگام مورد نیاز ، خصوصا” قبل از امتحان ، بتوان از روی نوشته ها مرور کرد و خیلی سریع مطالب مهم را مجددا” به خاطر سپرد .
۲- خط کشیدن زیر نکات مهم :این روش شاید نسبت به روش قبلی بهتر است ولی روش کاملی برای مطالعه نیست چرا که در این روش بعضی از افراد بجای آنکه تمرکز و توجه بروی یادگیری و درک مطالب داشته باشند ذهنشان معطوف به خط کشیدن زیر نکات مهم می گردد .حداقل روش صحیح خط کشیدن زیر نکات مهم به این صورت است که ابتدا مطالب را بخوانند و مفهوم را کاملا” درک کنند و سپس زیر نکات مهم خط بکشند نه آنکه در کتاب بدنبال نکات مهم بگردند تا زیر آن را خط بکشند .
۳- حاشیه نویسی :این روش نسبت بدو روش قبلی بهتر است ولی بازهم روشی کامل برای درک عمیق مطالب و خواندن کتب درسی نیست ولی می تواند برای یادگیری مطالبی که از اهمیتی چندان برخوردار نیستند مورد استفاده قرار گیرد.
۴- خلاصه نویسی : در این روش شما مطالب را میخوانید و آنچه را که درک کرده اید بصورت خلاصه بروی دفتری یادداشت می کنید که این روش برای مطالعه مناسب است و از روشهای قبلی بهتر می باشد چرا که در این روش ابتدا مطالب را درک کرده سپس آنها را یادداشت می کنید اما بازهم بهترین روش برای خواندن نیست .
۵- کلید برداری :کلید برداری روشی بسیار مناسب برای خواندن و نوشتن نکات مهم است . در این روش شما بعد از درک مطالب ، بصورت کلیدی نکات مهم را یادداشت می کنید و در واقع کلمه کلیدی کوتاهترین، راحتترین ،بهترین وپرمعنی ترین کلمه ای است که با دیدن آن، مفهوم جمله تداعی شده و به خاطر آورده می شود .
۶- خلاقیت و طرح شبکه ای مغز: این روش بهترین شیوه برای یادگیری خصوصا” فراگیری مطالب درسی است .در این روش شما مطالب را میخوانید بعد از درک حقیقی آنها نکات مهم را به زبان خودتان و بصورت کلیدی یادداشت می کنید و سپس کلمات کلیدی را بروی طرح شبکه ای مغز می نویسد ( در واقع نوشته های خود را به بهترین شکل ممکن سازماندهی می کنید و نکات اصلی و فرعی را مشخص می کنید) تا در دفعات بعد به جای دوباره خوانی کتاب ، فقط به طرح شبکه ای مراجعه کرده وبا دیدن کلمات کلیدی نوشته شده بروی طرح شبکه ای مغز ، آنها را خیلی سریع مرور کنید . این روش درصد موفقیت تحصیلی شما را تا حدود بسیار زیادی افزایش میدهد و درس خواندن را بسیار آسان می کند. و بازده مطالعه را افزایش میدهد.
شرایط مطالعه
((بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهره وری بیشتر از مطالعه ))
شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر با بازدهی بالاتر داشت و در واقع این شرایط به شما می آموزند که قبل از شروع مطالعه چه اصولی را به کار گیرید ، در حین مطالعه چه مواردی را فراهم سازید و چگونه به اهداف مطالعاتی خود برسید و با دانستن آنها می توانید با آگاهی بیشتری درس خواندن را آغاز کنید و مطالعه ای فعالتر داشته باشید :
۱- آغاز درست :برای موفقیت در مطالعه ،باید درست آغازکنید.
۲- برنامه ریزی : یکی از عوامل اصلی موفقیت ، داشتن برنامه منظم است .
۳- نظم و ترتیب: اساس هر سازمانی به نظم آن بستگی دارد .
۴-حفظ آرامش: آرامش ضمیر ناخود آگاه را پویا و فعال میکند.
۵- استفاده صحیح از وقت :بنیامین فرانکلین، ((آیا زندگی را دوست دارید؟ پس وقت را تلف نکنید زیرا زندگی از وقت تشکیل شده است .))
۶- سلامتی و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است .
۷- تغذیه مناسب: تغذیه صحیح نقش مهمی در سلامتی دارد.
۸- دوری از مشروبات الکلی : مصرف مشروبات الکلی موجب ضعف حافظه می شود .
۹ – ورزش : ورزش کلید عمر طولانی است .
۱۰-خواب کافی: خواب فراگیری و حافظه را تقویت می کند.
۱۱ –درک مطلب:آنچه در حافظه بلند مدت باقی می ماند ، یعنی مطالب است .
چند توصیه مهم که باید فراگیران علم ازآن مطلع باشند.
۱- حداکثر زمانی که افراد می توانند فکر خود را بروی موضوعی متمرکز کنند بیش از ۳۰ دقیقه نیست ، یعنی باید سعی شود حدود ۳۰ دقیقه بروی یک مطلب تمرکز نمود و یا مطالعه داشت و حدود ۱۰ الی ۱۵ دقیقه استراحت نمود سپس مجددا” با همین روال شروع به مطالعه کرد.
۲- پیش از مطالعه از صرف غذاهای چرب و سنگین خودداری کنید. و چند ساعت پس از صرف غذا مطالعه نمائید چون پس از صرف غذای سنگین بیشتر جریان خون متوجه دستگاه گوارش میشود تا به هضم و جذب غذا کمک کند و لذا خونرسانی به مغز کاهش می یابد و از قدرت تفکر و تمرکز کاسته میشود . از مصرف الکل و دارو هم خودداری فرمائید همچنین غذاهای آردی مثل نان و قندی قدرت ادراک و تمرکز را کم می کند نوشابه های گازدارهم همینطور هستند.
۳- ذهن آدمی با هوش است اگر یادداشت بردارید خود را راحت از حفظ و بیاد سپاری مطالب می کند و نیز همزمان نمی توانید هم مطلبی را بنویسید و هم گوش دهید . پس در حین مطالعه لطفا” یادداشت برداری ننمائید .
منبع: فکر نو
راهبرد های مطالعه و یادگیری:
روانشناسان یادگیری در طول بیست سال اخیر به پیشرفت های عظیمی دست یافته و به دیدگاههای تازه ای نسبت به مطالعه و یادگیری رسیده است. نظریه ها و روش های جدید یادگیری و مطالعه که عمدتاً از روانشناسی خبر پردازی سر بر آورده اند. در بسیاری از مواقع مکمل نطریه ها وروش های قدیمی هستند، اما در بعضی موارد با آن ها متفاوت است. بنا بر نظریه های قدیمی خواندن که در روش های مطالعه زیر بنای روش های تند خوانی قرار گرفته، چنین فرض شده است که سرعت مطالعه وابسته به حرکات سریع چشم است، یعنی هر چقدر چشم سرعتر از روی کلمات بگذرد، ذهن نیز سریع تر اطلاعات موجود در کلمات را درک می کند. بر خلاف این نظریه در روان شناسی یادگیری جدید که از یک رویکرد خبرپردازی یا پردازش اطلاعات سر چشمه می گیرد، اینگونه استدلال می شود که عامل مهم در سرعت مطالعه، پردازش اطلاعات در ذهن خواننده است. یعنی هر چه ذهن آدمی اطاعات دریافتی را سریع تر پردازش کند، سرعت درک ولذا سرعت مطالعه او نیز بیشتر خواهد بود. تفاوت های فردی افراد در خواندن به فرآیند پردازش اطلاعات مرکزی وابسته است نه به فرآ یند های حسی پیرامونی.
روش های یادگیری موثر:
به منظور بهبود فرآیند یادگیری ،روش های متعددی بیان شده اند. برای آشنایی بیشتر شما عزیزان با این روش ها به طور اجمالی به بررسی دو روش موثر به نام های روش پس ختام و مردر میپردازیم.
روش پس ختام:
این روش شامل ۶ مرحله وکلمه ی پس ختام از حروف اول این مراحل تشکیل شده که عبارتند از :
۱-پیش خوانی:
به معنای اجمالی به منظور دریافت کلیات موضوع و سازمان دهی کلی مطلب است . در این روش، خواننده قبل از خواندن دقیق، کل مطلب را مرور و بررسی می کند.
۲- سوال کردن:
برای هر قسمت از کتاب یا هر فصلی که مطالعه میشود ،میتوان پرسش هائی مطرح کرد و با مطالعه ی بیشتر به آن ها پاسخ داد . سوال ها را با کلمات چگونه ، چه کسی چرا ، چه چیز وغیره باید مطرح کرد.
۳ـ خواندن:
در این مرحله، کل متن یا کتاب مطالعه می شود و به پرسش های مطرح شده پاسخ داده می شود. سرعت خواندن باید با سادگی یا پیچیدگی متن تناسب داشته باشد.
۴ـ تفکر:
اندیشیدن در مورد موضوع مطالعه به آن معنا می دهد و به یاد سپاری آن کمک می کند. به منظور یادگیری بهتر مطالب، از پیش آموخته شده ارتباط داده، نکات اصلی وفرعی را شناسایی کرده وبه یکدیگر پیوند داده و تناقضات موجود در متن را حل کرد. با توجه به آنچه که گفته شد، مهمترین اصل زیربنای تفکر در جریان مطالعه، بسط معنایی است. یعنی شاخ و برگ دادن به مطالب آموخته شده و ایجاد ارتباط بین آنها و آموخته های قبلی که می تواند به یاد سپاری مطالب کمک کند.
۵ـ از حفظ گفتن:
پس از مطالعه هر قسمت، باید مطالب آن توسط خواننده به زبان ساده بازگو شود. این بازگویی مطالب، معلوم می کند که کدام قسمت ها به خوبی یاد گرفته نشده و باید مجدداُ مطالعه شود.
۶ـ مرور کردن:
پس از اتمام مطالعه یک کتاب یا مطالب درسی به منظور جلوگیری از فراموشی مطالب باید کل مطلب مرور شود. بهترین راه مرور کردن این است که بدون مراجعه به متن اصلی به پرسش های مطرح شده پاسخ داده شود. در صورتی که خواندن متن، نتواند به پرسش ها پاسخ دهد، لازم است به متن اصلی مراجعه کرده و مجدداُ اقدام به مطالعه قسمت فراموش شده نمایید. پژوهش های مختلفی که در رابطه با تاثیر روش پس ختام در افزایش پیشرفت تحصیلی و بالا بردن کیفیت یادگیری دانش آموزان و دانشجویان انجام شده نشان داده اند که این روش تاثیر زیادی دارد.
روش مردر:
یکی از روش های مطالعه یادگیری، روش مردر نام دارد. مراحل این روش عبارتند از:
۱ـ حال وهوا:
منظور این است که برای مطالعه باید سر حال وآماده یادگیری باشید. بدین منظور سعی کنید با ایجاد حالت آرمیدگی عضلانی بر اضطراب خود غلبه کرده و افکار مثبت را جانشین افکار منفی و شک تردید های بیهوده سازید.
۲ـ درک و فهم:
در این مرحله بکوشید تا آنجا که ممکن است، مطالبی را که می خوانید به طور عمیق درک کنید. از میزان درک خود آگاه باشید و مطالبی را که خوب نفهمیده اید، با علامت سؤال مشخص کنید.
۳ـ یادآوری:
آنچه را که در هر مرحله خوانده و فهمیده اید، به یاد آورید.در این مرحله با استفاده از تخیل، تفسیر و تحلیل مطالب به یادگیری مطلب کمک کنید.
۴ـکشف و هضم:
در این مرحله مطالبی که در مراحل قبل نفهمیده اید، مراجعه کرده و به یادگیری آنها و کشف ارتباط بین مطالب با یکدیگر بپردازید. مطالب پیچیده را به اجزای ساده تر تجزیه کنید و برای فهم آنها از معلمان، اساتید ومنابع معتبر کمک بگیرید.
۵ـ بسط و گسترش:
مطالبی را که می خوانید به آنچه که قبلاٌ آموخته اید، ارتباط داده و به آن شاخ و برگ دهید و سؤال هایی نظیر این سؤال ها را از خود بپرسید:
ـ اگر به نویسنده ی مطلب دسترسی داشتید، از او چه سؤال هایی می پرسیدید؟
ـ چگونه می توانید آنچه را که آموخته اید، برای دیگران قابل فهم سازید؟
ـ چگونه می توانید از اطلاعاتی که کسب کرده اید، در عمل استفاده کنید؟
۶ـ مرور وپاسخ دادن:
برای کمک به سایت روی بنر تبلیغاتی زیر کلیک کنید
اعتماد به نفس ، عبارت است از احساس اطمینان نسبت به خود. به عبارت دیگر ، اعتماد به نفس یک فرد به نحوه ی احساس اودرباره ی (( من )) خویش بستگی دارد .شما در مورد خودتان چگونه فکر می کنید ؟ آیا نظر مساعدی نسبت به خودتان دارید و به خودتان احترام می گذاریم ؟ اگرپاسخ شما به سوالات اخیر مثبت باشد ، در این صورت می توان گفت که شما از یک من قوی و ایده آل ، برخوردار هستید ، اما اگرشما نظر مساعدی نسبت به خودتان نداشته باشید و برای خودتان احترام قایل نشوید ، می تون گفت که شما دارای من ضعیفی هستید .مع الو صف ، باید گفت که نظر فرد نسبت به خودش در موقعیتهای مختلف زندگی یکسان نیست و ممکن است که او دریک موقعیت خودش را خوب و قوی بپندارد ، ولی در موقعیت دیگری خود پنداری ضعیفی داشته باشد .
اما ، چیزی که تاسف آور است ، این است که اغلب ما ، معمولا” بیشتر به جنبه های ضعیف خودمان اهمیت می دهیم و تمام توجه امان را بر روی نکته ضعفهایمان متمرکز می کنیم نه بر وی امتیاز اتمان . پس ، چاره کار چیست ؟ نخستین قدم شما برای تقویت و بالا بردن اعتماد به نفستان ،درک و فهم این حقیقت باید باشد که اعتماد به نفس ، در واقع همان نظر و عقیده ای است که شما راجع به خودتان دارید. آگاهی از این امر منجر به این خواهد شد که در تقویت اعتماد به نفستان در مسیر صحیحی گام بردارید . در مرحله’ بعدی ، باید از خودتان بپرسید که چرا در برخی از جنبه های زندگی دارای اعتماد به نفس کافی نیستند ؟ یک دلیل آن ، شاید مورد مقایسه قرار دادن خودتان با افراد دیگر باشد .
به این ترتیب ، اگر در این مقایسه شما خودتان را کمتر از دیگران بدانید، مسلما” خود پنداریتان رو به نقصان خواهد نهاد. به طور کلی ، هنگامی که شما خودتان را با فرد دیگری مقایسه می کنید ، این فرد ، چه یک هنرمند باشد ، و چه یک ورزشکار ، یک وکیل ، یک پزشک ، یک تاجر ، و یک دانشجو ، اگر آن فرد را در برخی خصوصیتها بهتر از خودتان بدانید ، خود پنداری شما تضعیف خواهد گشت . اما ، جهت مقابله با این وضعیت و جهت این که خود پنداری صحیح و مناسبی از خود داشته باشید ، بهترین شیوه نگریستن به سایر افراد، داشتن یک نگرش کلی است – نگرشی که در آن ، همه’ انسان ها با هم برابر در نظر گرفته می شوند . به عبارت بهتر ، به هنگام مقایسه خود با دیگران باید به این نکته توجه داشته باشید که هر انسانی دارای منابع مختلفی است . هیچ کس یک مرد یا یک زن نیست . بلکه پیش از هر چیز دیگری همه یک انسان هستید .
شما با یک اسب برابر نیستید ، زیرا یک اسب بسیار قوی تر از شماست .، اما شما در مورد قدرت خودتان نسبت به آن اسب ، هیچ نقصی در خودتان احساس نمی کنید . سرعت یک سگ بسیار سریعتر و هیکل یک فیل ، بسیار تنومندتر از شماست اما شما در این گونه موارد نیز هیچگونه کمبودی در خودتان احساس نخواهید کرد ، زیرا این حیوانات خارج از دایره ی تعمیم شما به عنوان یک انسان ، قرار دارد . برخی از ما ، افراد دیگر را دارای خصلتهایی می بینیم که خود فاقد آن ها هستیم و لذا در خودمان احساس کمبود می کنیم . این احساس کمبود و عدم کفایت – حتی اگر در مورد یک جنبه’ جزئی و کوچک باشد – سریعا” در سرتاسر وجود و در کلیت خود
پنداری ما ، گسترش می یابد . ولی اگر ما همه ی مردم را به چشم یک انسان بنگیرم ، در آن صورت ، دیگر همه کس با هم برابر خواهند بود . بلند و کوتاه ، ثروتمند و فقیر ، دانا و نادان ، چاق و لاغر و . . . همگی بی معنا هستند .
ما به عنوان یک انسان همگی یکی هستیم و تفاوت و رقابتی بین ما وجود ندارد . بنابراین ، از آن جا که رقابت بین انسانها بی معناست ، ما نه می توانیم موقعیت خودمان را به عنوان یک انسان بالاتر ببریم و نه می توانیم آن را پایینتر آوریم . ما همیشه یک انسان بوده ایم ، هستیم و خواهیم بود و این یک واقعیت انکار ناپذیر است . اگر ما دیگران را به عنوان یک انسان بنگریم ، متوجه خواهیم شد که هر انسانی در روی زمین ، توانایی انجام کارهایی را دارد که ما نداریم . از طرف دیگر ، ما هم می توانیم کارهایی انجام دهیم که دیگران نمی توانند ، اما این امتیازات ، ما را از دیگران کوچکتر یا بزرگتر نمی سازد ، بلکه فقط باعث تفاوتهایی بین ما و دیگران در برخی از زمینه های خاص زندگی می گردد . بنابراین ، اگر کسی خصلتی داشته باشد که ما نداشته باشیم ، و این مسئله ممکن است از نظر آن کس نوعی برتری به حساب آید ، ولی از نظر ما ، آن خصلت ، تنها تفاوت ساده ای بین ما و او خواهد بود .
بر دو درخت نظری اندازید . یکی از این درختان ، ماموت تنومندی با عمری بیش از هزار سال است ، آن دیگری ، درخت کاج کوچکی است که در بیشه زارها روئیده است . آیا از نظر شما ، درخت ماموت تنومند از درخت کوچک کاج برتر است ؟ مسلما” این طور نیست . از نظر شما ، آنها هردو فقط یک درخت هستند ، یکی کوچک و یکی بزرگ . به این ترتیب ، زمانی هم که بر دو نفر انسان می نگرید ، چه یکی از آنها استعداد بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد ، چه نه ، آنچه که شما خواید دید فقط دو نفر آدم خواهد بود ، نه بیشتر و نه کمتر . اگر شما موفق شوید که عملا” مردم دیگر را در شکل واقعی خودشان ، بدون اصرار در برتر دانستن یکی بر دیگری و رقابت بین آنها ، ببینید ، در آن صورت می توان گفت که شما به درجه’ بالایی از اعتماد به نفس دست یافته اید و خودتان را آنچه که هستید – یعنی به یک انسان- می بینید .
هرکس دارای امتیازی نسبت به دیگران است ، شما دارای چه توانائی هستید که دیگران ندارند ؟ مسلما” شما می توانید کارهایی انجا دهید که افراد دور و برتان قادر انجام آن کارها نیستند . آیا داشتن این توانائیها ، شما را برتر از دیگران می سازد ؟ یا این که فقط به این معناست که شما می توانید کاری را بهتر از برخی از افراد دیگر ، انجام دهید ؟ اگر در زندگی شما ، شخصی وجود داشته باشد که که شما با نگاهی از پایین به بالا ، او را برتر از خودتان می پرداند در این صورت لازم است که برروی اعتماد به نفستان اندکی کار کنید .
از طرف دیگر،اگر در زندگی شما کس دیگری وجود داشته باشد که شما با نگاهی از بالا به پایین ، او را کمتر از خودتان می پندارید ، باز هم لازم است به تقویت اعتماد به نفستان مشغول شوید . اما اگر شما همه’ انسانها را – چه آنهایی را که قبلا” برترین برترینها و چه آنهایی را که کم ترین کمترینها هستید – با خودتان برابر بدانید ، در این صورت می توان گفت که سطح اعتماد به نفس شما خوب و طبیعی است . شما ، در صورتی از اعتماد به نفس بالایی برخوردار خواهید شد که در رقابت دائم با تنها چیزی که احساس رقابت را در شما تحریک می کند – یعنی خودتان – قرار داشته باشید . در این صورت ، زندگی از نظر شما چیزی همانند یک بازی جلوه گر خواهد شد – یعنی ، موقعیتهای دشوار زندگی را در حکم قوانین یک بازی در نظر خواهید گرفت. (ماجرای مارتین نمونه ی خوبی از قضیه ی ((رقابت با خود)) است . مارتین که در یک مغازه ی موکت بری مشغول به کار بود . مشکل او این بود که دائما” سعی کرد در کار خودش سریعتر و بهتر از دیگران باشد ، اما هرگز موفق به این کار نشده بود .
بعد از مدتی ، مارتین تصمیم گرفت که فقط با خودش به رقابت بپردازد .، به همین منظور ، او برای اولین بار در طول زندگی اش یک زما سنج و دفترچه یاد داشتی را با خودش به یک مجتمع ساختمانی برد که قرار بود اتاقهای آپارتمانهای آنجا را موکت کند . با شروع کار ، مارتین با استفاده از زمان سنج ، مدت زمانی را که صرف موکت کردن اتاقها می کرد ، اندازه گرفت و در دفترچه یادداشت کرد . در روز اول ، موکت کردن اتاق خواب یکساعت ، هال دو ساعت اتاق پذیرایی یک ساعت و ده دقیقه ، و راه پله ها دو ساعت ساعت ونیم ، طول کشید . روز بعد که مارتین برای موکت کردن کردن خانه ی دیگری از خانه های همان مجتمع مراجعه کرد ، بیش از هر زمان دیگری برای شروع کارش اشتیاق داشت .
به همین دلیل ، او دفترچه و زمان سنج را از جیبش بیرون آورد و خیلی زود ، آماده ی کار شد . هدف او این بود که کارش را خیلی سریعتر از روز قبل انجام دهد . پس از شروع به کار ، بدون آن که مارتین متوجه باشد ، زمان به سرعت سپری شد و او موفق شد که در مجموع ، نیم ساعت زودتر از دفعه قبل کارش را به پایان ببرد . بعد از آن روز ، مارتین برای دست یابی به رکوردی بهتر ، هر روز بر سرعت کارش افزود و با این رویه ای که در پیش گرفت طولی نکشید که او در مغازه ای که مشغول به کار بود ، به سریعترین موکت بر تبدیل شد . در مرحله ی بعد ، مارتین کیفیت کارش را تا آن جا که ممکن بود بالا برد ، به صورتی که در کار او و فاصله و خط بین موکتها از نگاه بیننده اصلا” به نظر نمی آمد و موکتها تمام حاشیه ی دیوارها را کاملا” می پوشاندند و زیبایی کار را بیشتر می کردند . بعد از این مرحله ، مارتین که دیگر معروفترین موکت بر منطقه شده بود ، لازم دید که به عنوان یک هدف مهم ، مغازه مستقلی برای خودش باز کند ، بنابراین ، شروع به پس انداز کردن درآمدهایش کرد . مارتین مصمم بود که به بازی رقابت با خودش ادامه دهد ، لذا ، هر زمانی که پولی گیرش می آمد ، با خودش عهد می کرد که هفته ی بعد ، دو برابر آن را کسب کند . این گونه بود که مارتین در عرض دو سال توانست بزرگترین مغازه’ موکت بری شهرشان را بخرد و لازم به گفتن نیست که همراه با موفقیت او در کارش ، اعتماد به نفس او نیز دو چندان شد .
و این نبود مگر در نتیجه رقا بت با خود . هر زمان که کسی هدفی برای خودش تعیین می کند ، با دست یافتن به آن هدف ،خود پنداری او تقویت می شود، این امر چه در مورد اهداف بلند مدت ، چه میان مدت و چه کوتاه مدت ، صادق است . اهدافی که توام با (( رقابت با خود )) هستند ، بسیار سهل الوصولند ، چرا که به هنگام رقابت با خود ، تمام کوشش ما صرف این می شود که کاری را بهتر یا سریعتر از دفعات قبل انجام دهیم ، به این ترتیب ، رسیدن به هدفی و تکمیل کاری ، باعث احساس رضایت و تقویت (( من )) ما می شود . شما هم می توانید همانند مارتین ، تمام کارهایتان را با استفاده از یک زمان سنج با سرعت بیشتری نسبت به دفعات قبل به انجام برسانید . همچنین ، می توانید معیارهایی از قبیل افزایش میزان سطح ریلاکس بدنتان ، افزایش تعداد کارهای خیر خواهانه ای که هر هفته انجام می دهید ، و افزایش تعداد اهدافی که در یک زمان معینی به آنها دست می یابید را به عنوان انگیزه هایی برای (( رقابت با خودتان )) در نظر بگیرید .
آنچه که لازم است در انجام کاری آنگونه باشید ، این است که تمام سعی و تلاش خود را به کار ببرید . اگر چه ممکن است شما با تلاشی که می کنید روزی به یک برسید و روز دیگری به ده ، نباید نگران نباشید ، زیرا اصولا” ساخت انسان چنین است که تحت تاثیر نوسانات ریتمهای گوناگونی قرار دارد ( اصل ریتم ) . بنابراین ، زمانی که شما با وجود تمام تلاشی که می کنید ، نمی توانید به نتایج مطلوبی دست یابید ، نباید احساس گناه بکنید ، زیرا شما هر چه در توان داشته اید ، به کار برده اید. گذشته از آن ، شما همیشه تحت تاثیر نیروهایی قرار دارید که کنترل این نیروها از اختیار شما خارج است (که ما در اصطلاح کلی این نیروها را خواست خدا ، قضا و قدر ، قسمت و … می نامیم ). در واقع ، شما فقط توان کنترل بازخوردها ، نگرشها ، عواطف و احساسات خودتان را دارید ، نه بیشتر.
هیچ چیز در دنیا به اندازه ی احساس برنده بودن نمی تواند اعتماد به نفس انسانها را تقویت کند . اگر شما در موقعیتی برنده باشید، اعتماد به نفستان تقویت خواهد شد. اگر شما در انجام کاری بهتر از دفعات قبل عمل کنید ، در این صورت احساس برنده بودن خواهید کرد.
بنابر آنچه گفته شد ، اولین قدم شما برای تقویت اعتماد به نفستان ، عبارت خواهد بود از انتخاب زمینه ای در زندگی که در آن خوب عمل می کنید اما قصد دارید بهتر عمل کنید.
اکنون ، جهت رقابت با خودتان برای پیشبرد فعالیت مورد نظر ، این پیشرفت را برای خودتان یک هدف قرار دهید.قبل از همه ، مشخص سازید که وضعیت کنکونی شما نسبت به آن فعالیت چگونه است و چگونه می توانید این وضعیت را بهتر کنید . آیا می خواهید کمیت را افزایش دهید؟ آیا می خواهید سرعت را بالا ببرید؟ آیا به فکر پیشرفت در کیفیت زندگی و کارتان هستید؟؟؟
سرانجام ، برای رسیدن به اهدافتان ، برنامه های عملی تدارک ببینید. به این منظور ، همیشه تصویر رسیدن به اهدافتان را در ذهنتان داشته باشید و با تمسک به این تصویر ، تا زمان رسیدن به آن اهداف ، در این مسیر گام بردارید . به این ترتیب ، شما با پرداختن به رقابت با خودتان ، پس از کسب موفقیت در این رقابت ، قادر خواهید شد موفق شدن و برنده بودن را برای خودتان ، تبدیل به عادت کنید که نتیجه ی آن چیزی نخواهد بود ، مگر افزایش اعتماد به نفس در شما.
منبع: تبیان
برای کمک به سایت روی بنر تبلیغاتی زیر کلیک کنید
دو راه پایهای و اساسی برای اینکه مغزتان را سالم و سرحال نگه دارید وجود دارد: تنوع و کنجکاوی. وقتی هر کاری که انجام میدهید از روی عادتتان است و زندگی بر یک روال میگذرد، بدانید که وقت تغییر است.
اگر هر شب پیش از خواب جدول حل میکنید و این عادتتان شده است، وقتش است که تفریح وقت خوابتان را عوض کنید و ورزش دیگری برای مغزتان بیابید. در مورد دنیای دور و برتان کنجکاو باشید و به جستجوی این بروید که بفهمید هر چیزی چگونه کار میکند.
این تلاش برای فهمیدن بیشتر به مغزتان کمک میکند که سریعتر و تاثیرگذارتر عمل کند. ۱۰ کلک ساده هم ما به شما پیشنهاد میدهیم تا با به کارگیری آنها کمی ورزش کنید:
۱. کتاب بخوانید: یک کتاب انتخاب کنید. کتابی با موضوعی کاملاً جدید. موضوعی که تاکنون در مورد آن اطلاعی نداشتید. هر هفته در یک موضوع جدید کارشناس و خبره شوید. با این کار نه تنها ورزش میکنید، بلکه به این همه ناشر و نویسنده ایرانی هم که بازاری برای فروش کتابهایشان پیدا نمیکنند کمک میکنید.
۲. بازی کنید: بازی راه بسیار خوبی برای مغز شماست که مهارتهایش را به امتحان بگذارد. سودوکو (جدول اعداد)، جدول کلمات، و بازیهای الکترونیکی که این روزها در موبایلها به وفور یافت میشوند، میتوانند به بالا رفتن مهارتهای مغز شما و تقویت حافظهتان کمک کنند.
این بازیها خودشان هم نوعی تفریح هستند. البته زمانی شما از این بازیها بیشترین سود را میبرید که روزی چند دقیقه با آنها وقت بگذرانید، نه ساعتها.
۳. از دست مخالفتان استفاده کنید: هر از گاهی یک روز را اختصاص دهید قبه استفاده از دست مخالفتان.
اگر چپ دست هستید با دست راستتان در را باز کنید. اگر راست دست هستید تلاش کنید کلید را با دست چپ بچرخانید. همین کار ساده باعث میشود مغزتان راههای جدیدی ایجاد کند. ساعتتان را در دست چپتان ببندید تا یادتان بماند که از دست مخالفتان استفاده کنید.
۴. شماره تلفن حفظ کنید: این تلفنهای امروزی هم گاهی دردسرند. در حافظه این تلفنها میتوان همه اطلاعات را ذخیره کرد. برای همین است که این روزها دیگر کمتر کسی شماره تلفن حفظ میکند، در صورتی که حفظ کردن شماره تلفن تمرین خیلی خوبی برای مغز است. هر روز یک شماره جدید یاد بگیرید.
۵. برای مغزتان غذا بخورید: مغز شما به چربیهای سالم و تغذیه مناسب نیاز دارد. روغنهای ماهی، خشکبار، دانههای مغذی و روغن زیتون جزو این دسته از غذاها هستند. شروع کنید به خو.ردن این گونه غذاها و از خوردن چربیهای اشباع شده پرهیز کنید.
۶. خرق عادت کنید: اغلب مردم عادتهایشان را دوست دارند؛ وقتکشیها و تفریحاتی که میتوانند تا ساعتها ادامه پیدا کنند. اما هرگاه چیزی تبدیل به طبیعت دوم انسان شد، دیگر مغز برای انجام آن انرژی نمیسوزاند.
اگر واقعا میخواهید مغزتان جوان بماند با عادتهایتان مبارزه کنید. درها را با دست مخالفتان باز کنید و دسرتان را قبل از غذا بخورید. همه این کارها باعث میشود مغزتان از خواب بیدار شود و دوباره دنیا را ببیند.
۷. از راههای متفاوت بروید: به هر کجا که میخواهید بروید از راهی متفاوت و جدید بروید.همین تغییر کوچک در عادتهای روزانه باعث می شود برای مغزتان در پیدا کردن مسیرها تمرین کند.
اگر همیشه از یک سمت خیابان راه میرفتید به سوی دیگر خیابان برودی. وارد مغازههای جدید شوید و خلاصه هر کاری که عادتهای روزانه شما را میشکند انجام دهید.
۸. یک مهارت جدید کسب کنید: یادگیری یک مهارت کاری جدید باعث میشود بخشهای مختلفی از مغز شما به کار بیفتد. با این کار حافظهتان هم وارد بازی میشود، شما مهارتهای جدیدی یاد میگیرید که به شما کمک میکند کارهای متفاوت انجام دهید.
۹. فهرست تهیه کنید: فهرستها خارقالعادهاند. تهیه فهرست به شما کمک میکند موارد مختلف را به هم پیوند دهید. فهرستی از همه مکانهایی که به آنها سفر کردهاید تهیه کنید. نام همه غذاهایی را که تاکنون چشیدهاید روی کاغذ بیاورید.
از بهترین هدایایی که تا به حال دریافت کردید فهرست تهیه کنید. هر روز یک فهرست تهیه کنید تا حافظهتان شخم بخورد اما حواستان هم جمع باشد که خیلی به این فهرستها تکیه نکنید. فهرست تهیه کنید اما بدون آن به خرید بروید. فهرست را وقتی استفاده کنید که هر چه به ذهنتان میرسید خریدید.
۱۰. یک تفریح جدید پیدا کنید: یک مهارت جدید پیدا کنید که زیاد هم گران نباشد. عکاسی با دوربین دیجیتال، نقاشی، ساز زدن، روشی جدید در آشپزی یا نوشتن میتوانند گزینههای خوبی برای شما باشند.
منبع: همشهری آنلاین
برای کمک به سایت روی بنر تبلیغاتی زیر کلیک کنید
استرسهای شب امتحان
خودش را در اتاقش حبس میکند و مشغول درس خواندن میشود. به کوچکترین مزاحمت اعتراض میکند با صدای بلند درس میخواند، در اتاق راه میرود یا دراز میکشد. بهدرخواستهای اطرافیان توجه نمیکند یا در مقابل خواستهها با اعتراض میگوید که درس دارد. کم غذا میشود. اینها نشانههای درسخوان بودن نیست، بلکه همگی نشانههای اضطراب پیش از امتحان است.
همه ما پیش از امتحان، درجاتی از نگرانی یا تنش را تجربه میکنیم. میزان کم این اضطراب و نگرانی میتواند ما را بر انگیزاند و به ما کمک کند. ولی نگرانی بیش از حد میتواند مشکل ایجاد کند مخصوصا اگر در جریان آماده سازی و انجام امتحانها مزاحمت ایجاد کند.اما برای مقابله با اضطراب در این مواقع هم راهکارهایی وجود دارد. اولین قدم این است که مشخص کنیم اضطراب براثر عدم آمادگی است یا بر عکس کاملا آماده هستید. اگر آمادگی کافی ندارید، حق با شماست باید مضطرب باشید، اما اگر با وجود آمادگی هنوز وحشت زده یا حساس هستید، واکنش شما منطقی نیست.
با تغییردادن دیدگاهها درباره امتحان، میتوان از مطالعه کردن لذت برد و کارایی را نیز بالا برد. برای این موضوع باید سعی شود تا زیاد از حد به نمره اهمیت داده نشود. نمره نه بازتابی از ارزش فردی است، اما میتواند موفقیت در آینده را پیشبینی یا تضمین کند. برای تغییر دیدگاه باید این باور به وجود آید که امتحان تنها یک امتحان است و چیزهای دیگر هم در زندگی وجود دارد.
پدرها و مادرها
گاهی والدین به قصد محبت موجب پسرفت دلبند خود میشوند. زمانی که والدین با نزدیک شدن زمان امتحان، فشار مضاعفی برای آماده شدن و گرفتن نمره (معمولا بیست) در مورد فرزند خود به کار میبرند، شرایط ویژه و سخت در ایام امتحان برقرار میکنند و فرزند خود را از گرفتن نمره کم یا عدم قبول شدن میترسانند و تهدید میکنند یا پیدرپی درباره امتحان به او هشدار میدهند باید انتظار افزایش اضطراب در کودک را داشته باشند.
مقایسه کودکان باهم یکی از بدترین کارهاست. هرگاه ناتوانیهای کودکی با تواناییهای کودک دیگر سنجیده شود و این امر با سرزنش همراه باشد، اعتماد به نفس کم و بر اضطراب کودک افزوده میشود.
چند نکته برای کاهش اضطراب
۱٫ شب قبل از امتحان اندازه کافی استراحت کنید. وقتی بسیار خستهاید کار آمدی خود را از دست میدهید. ۲٫ وقتی احساس میکنید به قدر کافی برای امتحان آمادهاید، دست به فعالیتی آرامش بخش بزنید. ۳٫ صبح روز امتحان غذای ساده صرف کنید. ۴٫ قبل از شروع امتحان از همدیگر سوال نکنید. ۵٫ سعی کنید زود در محل امتحان حاضر شوید، این عمل به آرامش شما کمک میکند. ۶ . از نوشیدن قهوه یا چای غلیظ پرهیز کنید. حتی کسانی که قهوه را خوب تحمل میکنند؛ اگر روز امتحان در مصرف آن زیادهروی کنند ممکن است احساس سبکی سر، دلهره و دلشوره کنند. ۷٫ اگر انتظار شروع امتحان موجب اضطراب شما میشود با خواندن مجله یا روزنامهای توجه خود را از امتحان منحرف کنید. ۸ . ابتدا به سوالات آسانتر پاسخ دهید و سپس سوالات دیگر را بخوانید و پاسخ دهید. ۹٫ اگر در حین مطالعه حواستان پرت میشود و اضطراب دارید، چند دقیقه به خود استراحت دهید.